ماجرا مربوط به چند و چون شکلگیری سرویسهای بهداشتی یا بهاصطلاح عامیانهتر مستراح و آداب استفاده از آن در تهران قدیم است. مرحوم جعفر شهری در کتاب «طهران قدیم» روایت میکند: «آبریزهای همگانی را که آن هم فقط در مساجد و حمامها بود لولئینخانه میگفتند. قبل از وجود آفتابه از گل چیزی میپختند که شباهت زیادی به لولئین داشت. این نامگذاری هم به همین سبب بود. لولئینخانهها محوطههای وسیعی کنار یا خارج مساجد بود که اطراف آن را مستراح میساختند. وسط این مستراحها حوضهایی صفه مانند میکندند و کنار این حوضها لولئینها را ردیف میکردند. یک نفر بالای بلندی آنها بهعنوان متصدی پرکردن لولئینها بود.»
اما کار این متصدی لولئینخانه چه بود؟ جعفر شهری در ادامه از شرایطکاری نخستین متصدیان سرویس بهداشتی عمومی مینویسد: «جای لولئیندار تختگاهی بود که اتاقکی نیز برای سکونت وی در آن ساخته شده بود. چوب بلندی که سرش قلاب داشت ابزار کارش بود که به گردن آفتابهها انداخته با یک چرخش آنها را پرکرده کنار حوض مینشاند. این کار از عهده همهکس برنیامده در صورت عدم اطلاع، آفتابه را غرق مینمود.»
مخوفترین بخش سرویسهای بهداشتی عمومی تهران قدیم مربوط به شکل و فضای داخلی آن بود. فضایی بیشتر شبیه اتاق وحشت. شهری در اینباره روایت میکند: «نشیمن مستراحهای آن دهانههای وسیع هولناکی بودند که بر بالای انبار آنها قرار گرفته، انبارهایشان زیرزمینهای عمیقی متصل به هم که بالایشان نشیمنها تعبیه شده بود و حفاظ آن، برای جلوگیری از سقوط، تکه چوبهایی بود که در ازای دهانههای نشیمن قرار داده شده بود. زمین و درودیوار مستراحها نیز کمتر از انبار و سطح لولئینخانه آلوده و ملوث نبود، چه بیشتر مراجعان آنکه قادر به پرداخت یک شاهی پول لولئیندار ـ آفتابهدارـ نبودند، بدون آفتابه به مستراح میرفتند.»
نظر شما